دلش از من گرفته بود . شاید هم شکسته بود . به عنوان یه دوست شاید بیشتر از چیزی که حقم بود به من بها داد و من در نهایت پر رویی بهش گفته بودم فلانی به خدا که ازت ناراحتم شاید همونجا بود که دلش شکست 
آخه مرد حساب طرف با تمام مشغله های زندگی اش برای تو وقت گذاشته به تو بها داده با تو خندیده با تو ناراحت شده و مضطرب بوده باید ازش توقع بیشتری داشته باشی؟ بعد اون همه خودت غصه بخوری اون بدبختم چزش بدی که بگه با خودش این چه آدم نمک نشناسیه 
القصه بعد دو روز اندی اینقدر سریش بازی در آوردم که بخشید دمش گرم